دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگ ِ قشنگ از کف ِ دنیا برود
گله هارابگذار!
ناله هارابس کن!
تابجنبیم تمام است تمام!
مهردیدی که به برهم زدن چشم گذشت…
یاهمین سال جدید!
بازکم مانده به عید!
این شتاب عمراست …
من وتوباورمان نیست که نیست!!
زندگی گاه به کام است و بس است؛
زندگی گاه به نام است و کم است؛
زندگی گاه به دام است و غم است؛
چه به کام و
چه به نام و
چه به دام…
زندگی معرکه همت ماست
زندگی میگذرد…
زندگی گاه به راز است و ملامت بدهد؛
زندگی گاه به ساز است و سلامت بدهد؛
زندگی گاه به ناز است و جهانت بدهد؛
چه به راز
و چه به ساز
و چه به ناز…
زندگی لحظه بیداری ماست، زندگی میگذرد…
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگ ِ قشنگ از کف ِ دنیا برود
هر که معشوقه براتگیخت گوارایش یاد
دل تنها به چه شوقی پی یلدا برود؟!…
“یغما گلرویی”